از نفرتی لبریز...

    ا.بامداد

 

ما نوشتیم و گریستیم

ما خنده کنان به رقص بر خاستیم

ما نعره زنان از سر جان گذشتیم. . .

کس را پروای ما نبود.

 

در دوردست مردی را به دار آویختند:

کس به تماشای سر بر نداشت.

 

ما نوشتیم و گریستسم

ما با فریادی

 از قالب خود بر آمدیم

نظرات 2 + ارسال نظر
من جمعه 25 آذر 1384 ساعت 05:47 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

بنویس بنویس.. نفس هم خودش میاد!

یاشـار جمعه 25 آذر 1384 ساعت 06:03 ب.ظ http://northboy.blogsky.com

سلام.
مگه اعدام تماشا داره؟
پیشنهاد می کنم کتابای هیوا مسیح رو بخونی. اگه خواستی من بهت معرفی می کنم.
با تبادل لینک موافقی؟

جواب سوال اولت اینه که من همچین حرفی زدم؟ پاسخ دومی رو توی وبلاگ خودت می دم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد