سرگردان...

در میان عشق و نفرت ؛ در اوج معرفت و نا شناسی ؛ میان باور و نا باوری ؛ میان فهم و نفهمی ؛ میان عقل و دل ؛ میان درون و برون ؛ میان روح و جسم ؛ میان گریه و خنده سرگردانم!!! نمی دانم ... نمی دانم...

همین...

Happy New Year

کریسمس و سال نو رو به مسیحیان و دیگران ( منظورم اونایی هست که ممکنه مسیحی نباشن اما شروع سال نوشون همین کریسمس باشه!) تبریک میگم سال خوبی رو براشون آرزو می کنم!   

 

!Glittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layouts Glittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layouts Glittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layoutsGlittergraphics.us - Myspace Glitter Graphics, MySpace Graphics, Glitter Graphics, MySpace layouts

 

البته من که نه مسیحی ها رو می تونم بفهمم نه مسلمونا رو ! سینا میگه کار شازده کوچولو ست !  

- چی بگم؟! (من معمولا به این سوالا جوابی نمی دیم!) 

 

 

 

فریادی نیست. . .

صدای تنهایی می آید

 

 سکوت بی معنا

 

. . .

 

فریاد می کشم

 

. . .

 

صدای تنهایی می آید

 

. . .

 

رویای تو چیست مهربان؟!


پرواز

 

سفر

 

جوانه...؟

 

ـ کسی نمی پرسد

 

. . .

 

فریاد می کشم

 

فریادی بی صَدا

 

. . .

 

سکوت

 

. . .

در این سکوت بی صَدایی

 

با تو سخن می گویم

 

رویای تو چیست؟

 

پرواز؟

 

 . . .؟

 

ـ . . .

 

و من باز فریاد می کشم . . .

 

تابلوی روی دیوار می شکند

 

شیشه ی پنجره نیز . . .

 

رویای تو چیست غریبه؟

 

ـ فریاد !

 

دیوار فرو می ریزد

 

اما  کسی نمی پرسد:

 

ـ رویای تو چیست ؟

 

و من می بینم که جوانه هرزه می گردد 

 

 . . .

 

اما دیگر فریادی نیست

 

. . .